آفتاب پرست: گل ازرق که آن حساب کنند قرصه از قرص آفتاب کنند هر سویی کآفتاب سر دارد گل ازرق بدو نظر دارد لاجرم هر گلی که ازرق هست خواندش هندو آفتاب پرست. نظامی (هفت پیکر ص 267). رجوع به گل آفتاب پرست شود
آفتاب پرست: گل ازرق که آن حساب کنند قرصه از قرص آفتاب کنند هر سویی کآفتاب سر دارد گل ازرق بدو نظر دارد لاجرم هر گلی که ازرق هست خواندش هندو آفتاب پرست. نظامی (هفت پیکر ص 267). رجوع به گل آفتاب پرست شود
نام خط چهارم باشد از جملۀ هفت خط جام جم وآنرا خط سیاه نیز گویند. (برهان قاطع) : لعل در جام تا خط ازرق شعله در چرخ اخضر اندازد. خاقانی. می احمر از جام تا خط ازرق ز پیروزه لعل بدخشان نماید. خاقانی. می تا خط ازرق قدح کش. خاقانی
نام خط چهارم باشد از جملۀ هفت خط جام جم وآنرا خط سیاه نیز گویند. (برهان قاطع) : لعل در جام تا خط ازرق شعله در چرخ اخضر اندازد. خاقانی. می احمر از جام تا خط ازرق ز پیروزه لعل بدخشان نماید. خاقانی. می تا خط ازرق قدح کش. خاقانی
ابن ابی بکر بن خلیفۀ همدانی الاصل حسینی یمانی شافعی، مشهور به ابن ازرق و ملقّب به موفق الدین و نورالدین و مکنّی به ابوالحسن. نام او در بهجهالناظرین به صورت ’علی بن احمد ازرق’ آمده است. وی فقیه و عالم فرایض و ریاضی دان بود. فقه را در شهر ابیات حسین آموخت و به زبید کوچ کرد و در آنجا به تصنیف و تدریس پرداخت. سپس به مکه رفت و نزد فقیه یافعی تلمذ کرد. او در سال 809 هجری قمری در سن هشتادسالگی در ابیات حسین درگذشت. او راست: 1- بغیهالخائض فی شرح الفرائض. 2- التحقیق الوافی بالایضاح الشافی، در حدود سه کتاب. 3- مختصر المهمات اسنوی. 4- نفائس الاحکام. (از معجم المؤلفین بنقل از کشف الظنون ص 1965. هدیهالعارفین. ج 1 ص 698. ایضاح المکنون ج 1 ص 268. الضوءاللامع سخاوی ج 5 ص 200. بهجهالناظرین غزی ص 136)
ابن ابی بکر بن خلیفۀ همدانی الاصل حسینی یمانی شافعی، مشهور به ابن ازرق و ملقّب به موفق الدین و نورالدین و مکنّی به ابوالحسن. نام او در بهجهالناظرین به صورت ’علی بن احمد ازرق’ آمده است. وی فقیه و عالم فرایض و ریاضی دان بود. فقه را در شهر ابیات حسین آموخت و به زبید کوچ کرد و در آنجا به تصنیف و تدریس پرداخت. سپس به مکه رفت و نزد فقیه یافعی تلمذ کرد. او در سال 809 هجری قمری در سن هشتادسالگی در ابیات حسین درگذشت. او راست: 1- بغیهالخائض فی شرح الفرائض. 2- التحقیق الوافی بالایضاح الشافی، در حدود سه کتاب. 3- مختصر المهمات اسنوی. 4- نفائس الاحکام. (از معجم المؤلفین بنقل از کشف الظنون ص 1965. هدیهالعارفین. ج 1 ص 698. ایضاح المکنون ج 1 ص 268. الضوءاللامع سخاوی ج 5 ص 200. بهجهالناظرین غزی ص 136)
کنایه از تکۀ ابر. قطعۀ ابر. (آنندراج) (بهار عجم) (غیاث) : چرا خرقه پوشی نزیبد به شاه گل ابر زیباست بر دور ماه. ملاطغرا (از آنندراج). در شفق هر گل ابر آینه خورشید است روی پوشیده و صد جای نمایان شده ست. میرزا طاهر وحید (از آنندراج). قدح کج کرده اشکی زآن بت پنهان شکن دارم گل ابری به مژگان یادگاری زآن چمن دارم. حکیم صاحب (از آنندراج). تازه میگردد ز چشم اشکباری جان ما مجلس ما را گل ابری گلستان میکند. صائب (از آنندراج)
کنایه از تکۀ ابر. قطعۀ ابر. (آنندراج) (بهار عجم) (غیاث) : چرا خرقه پوشی نزیبد به شاه گل ابر زیباست بر دور ماه. ملاطغرا (از آنندراج). در شفق هر گل ابر آینه خورشید است روی پوشیده و صد جای نمایان شده ست. میرزا طاهر وحید (از آنندراج). قدح کج کرده اشکی زآن بت پنهان شکن دارم گل ابری به مژگان یادگاری زآن چمن دارم. حکیم صاحب (از آنندراج). تازه میگردد ز چشم اشکباری جان ما مجلس ما را گل ابری گلستان میکند. صائب (از آنندراج)
گلی است و آنرا از موضعی که نزدیک است به قسطنطنیه آورند. و آنرا به عربی طین الصنم وطین الاصفر خوانند سرد و خشک است بر ورمهای گرم طلا کنند نافع باشد و اسهال خونی را ببندد. (برهان) (آنندراج). طین زرد و طین اسفر است. (تحفۀ حکیم مؤمن)
گلی است و آنرا از موضعی که نزدیک است به قسطنطنیه آورند. و آنرا به عربی طین الصنم وطین الاصفر خوانند سرد و خشک است بر ورمهای گرم طلا کنند نافع باشد و اسهال خونی را ببندد. (برهان) (آنندراج). طین زرد و طین اسفر است. (تحفۀ حکیم مؤمن)
شب بوی. (صحاح الفرس). گیاهی است از خانوادۀ گل سرخ. (گیاه شناسی ثابتی ص 210). گونه ای است از نسترن که در گیفان و بجنورد یافت میشود و بنام گل زرد معروف است، یک جور از این گونه به نام گل دورنگ شناخته میشود. گونۀ دیگری هم هست به نام گل زرد میخوانند. (جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 271). درختچه های خرد از این گل در راه گیفان به بجنورد به حال وحشی است و برای پرچین در نقاط کوهستانی پیرامون باغها میکارند. ورد اصفر. قسمی گل محمدی به رنگ زرد و از آن قسمی پرپر است که به نهایت زیباست. (یادداشت مؤلف) : تا چو بر شاخ گل زرد چو دینار شود لالۀ سرخ چو بیجاده بتابد ز کمر. فرخی. گل زرد و گل خیری و بید باد شبگیری ز فردوس آمدند امروز سبحان الذی اسری. منوچهری. گل زرد و گل دورو گل سرخ و گل نسرین ز درد و داغ دادستند ما را خط استغنی. منوچهری. دل غالیه فام است و رخش چون گل زرد است گویی که شب دوش می و غالیه خورده ست. منوچهری. تو پنداری که نسرین و گل زرد بباریده ست برپیروزه گون لاد. ناصرخسرو. رویم گل زردشد از درد جهالت وین سرو بناوقت بخمید چو چنبر. ناصرخسرو. در این باغ از گل سرخ و گل زرد پشیمانی نخورد آن کس که برخورد. نظامی. ، مجازاً خورشید در این بیت: هزاران نرگس از چرخ جهانگرد فروشد تا برآمد یک گل زرد. نظامی
شب بوی. (صحاح الفرس). گیاهی است از خانوادۀ گل سرخ. (گیاه شناسی ثابتی ص 210). گونه ای است از نسترن که در گیفان و بجنورد یافت میشود و بنام گل زرد معروف است، یک جور از این گونه به نام گل دورنگ شناخته میشود. گونۀ دیگری هم هست به نام گل زرد میخوانند. (جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 271). درختچه های خرد از این گل در راه گیفان به بجنورد به حال وحشی است و برای پرچین در نقاط کوهستانی پیرامون باغها میکارند. ورد اصفر. قسمی گل محمدی به رنگ زرد و از آن قسمی پرپر است که به نهایت زیباست. (یادداشت مؤلف) : تا چو بر شاخ گل زرد چو دینار شود لالۀ سرخ چو بیجاده بتابد ز کمر. فرخی. گل زرد و گل خیری و بید باد شبگیری ز فردوس آمدند امروز سبحان الذی اسری. منوچهری. گل زرد و گل دورو گل سرخ و گل نسرین ز درد و داغ دادستند ما را خط استغنی. منوچهری. دل غالیه فام است و رخش چون گل زرد است گویی که شب دوش می و غالیه خورده ست. منوچهری. تو پنداری که نسرین و گل زرد بباریده ست برپیروزه گون لاد. ناصرخسرو. رویم گل زردشد از درد جهالت وین سرو بناوقت بخمید چو چنبر. ناصرخسرو. در این باغ از گل سرخ و گل زرد پشیمانی نخورد آن کس که برخورد. نظامی. ، مجازاً خورشید در این بیت: هزاران نرگس از چرخ جهانگرد فروشد تا برآمد یک گل زرد. نظامی
دهی است از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد واقع در 12هزارگزی جنوب خاوری کوهدشت و 14هزارگزی جنوب اتومبیل رو خرم آباد به کوهدشت. هوای آن معتدل و دارای 180 تن سکنه است. آب آن از نهر و چاه و محصول آن غلات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان سیاه چادربافی است. راه آن اتومبیل رو است و ساکنان از طایفۀ سوری و چادرنشین اند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد واقع در 12هزارگزی جنوب خاوری کوهدشت و 14هزارگزی جنوب اتومبیل رو خرم آباد به کوهدشت. هوای آن معتدل و دارای 180 تن سکنه است. آب آن از نهر و چاه و محصول آن غلات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان سیاه چادربافی است. راه آن اتومبیل رو است و ساکنان از طایفۀ سوری و چادرنشین اند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان کلیبر بخش شهرستان اهر واقع در7هزارگزی جنوب کلیبر و 4هزارگزی راه شوسۀ اهر به کلیبر. هوای آن معتدل و دارای 165 تن سکنه است. آب آن از دو رشته چشمه و محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان فرش و گلیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان کلیبر بخش شهرستان اهر واقع در7هزارگزی جنوب کلیبر و 4هزارگزی راه شوسۀ اهر به کلیبر. هوای آن معتدل و دارای 165 تن سکنه است. آب آن از دو رشته چشمه و محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان فرش و گلیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
از علمای آثار قدیمه است که از سال 1882 تا سال 1894م. چهار دفعه به عربستان رفت و هر دفعه یک یا دو سال در آنجا بسر برد و متن های مفصل به دست آورد و کتیبه ها و لوحه های زیاد کشف کرد. (ایران باستان ص 50)
از علمای آثار قدیمه است که از سال 1882 تا سال 1894م. چهار دفعه به عربستان رفت و هر دفعه یک یا دو سال در آنجا بسر برد و متن های مفصل به دست آورد و کتیبه ها و لوحه های زیاد کشف کرد. (ایران باستان ص 50)